Tuesday, October 2, 2007

New Psichcology

yes
اطلاعاتی درمورد روانشناسی امروز
برگرفته از :
Psychology today
نویسنده گان :
By:Alan S. Miller Ph.D., Satoshi Kanazawa Ph.D.
ترجمه : دکتر هوشنگ فاضل
بخش اول
ده مورد از حقایقی در باره ی طبیعت انسانی که از نظر سیاسی اشتباهند.
چرا غالب بمب گذاران در حملات انتحاری مسلمان هستند، افراد زیبا دختر بیشتری دارند، بشر بطور طبیعی چند همسره است، آزارهای جنسی منشاء جنسی ندارند، و افراد بلوند جذّابتر هستند.
طبیعت انسان یکی از آنگونه چیز ها یی است که همه در باره ی آن صحبت می کنند ولی هیچکس نمی تواند آن را بطور دقیق بیان کند. همیشه ما عاشق می شویم، با همسرمان نزاع می کنیم، از ورود مهاجرین جدید به کشورمان دلخوریم، یا به کلیسا می رویم ولی رفتار ما کمی به طبیعت حیوانیتمان متمایل می شود.
این امر به دو چیز تعبیر می شود. اول، افکار ما، احساساتمان، و رفتارمان نه تنها از تجربیات فردی و محیطی که در دوران عمرمان در آن زندگی کرده ایم نشاءت می گیرد بلکه از آنچه که بر اجداد ما میلیون ها سال قبل گذشته است هم متاثر می شود. دوم، افکار، ادراکات و رفتارمان تا حدّ زیادی، در مرد ویا زن، علیرغم اختلافات عمیقی که بنظر می رسد از نظر فرهنگی و طبیعت داریم، در آن سهیمند.
رفتار ما محصول ذات وطبیعت انسانی ما و تجربیات و محیط زندگی ما است. بنا بر این در این مقاله ما بر تاثیرات بیولوژیکی روی رفتارهای انسانی تاکید می کنیم، زیرا بسیاری از دانشمندان جامعه شناسی رفتارهای انسانی را طوری بیان می کنند که آن از گلو بالاتر نمی رود و رفتارهای ما را تقریبا بطور کامل نشات گرفته از محیط زندگی و اجتماعی ما می دانند. در مقابل آن، فیزیولوژیست ها طبیعت بشری را کلکسیونی از یافته های فیزیولوژیکی میدانند که غالبا تحت لوای آگاهانه فکر کردن برای حلّ مشکلات به منظور نجات زندگی وزمینه سازی برای بقای نسل انجام می پذیرد. رجحان شیرینی ها و چربی ها یک استنتاج فیزیولوژیکی است. ما آگاهانه شیرینی ها و چربی ها را انتخاب نمی کنیم، آنها فقط به نظر ما خوشمزه هستند.
مفهوم بعضی از عقایدی که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد گاه ممکن است به نظر سخیف و غیر اخلاقی، مخالف ایده آل های ما و یا حتّی توهین آمیز بیاید. ما آن را بیان کردیم زیرا واقعیّتهائی هستند که دانشمندان دریافته اند. شاید نظیر آن باشد که فطرت انسان را نمی توان به سادگی به طور سیاسی مورد بررسی قرار داد.
بر گرفته از "چرا آدم های خوشگل دختران بیشتری دارند."تهیه شده توسط آلن اس میلر و کانازاوا که توسط پریگی در سپتامبر 2007 به چاپ خواهد رسید.
1 - مردان بطور عجیبی بلوند ها را دوست دارند ( و زنان می خواهند همان شکل به نظر آیند.(
سالها قبل از تلویزیون در قرون 15 و 16 در ایتالیا، و احتمالا دو هزار سال قبل – زنان موهای خود را به رنگ بلوند در می آوردند.تحقیقی جدید نشان می دهد که در ایران ، جائی که نمابش فرهنگ و تصویر غربی محدود است، زنان بیشتر اوقات خود را به ساختن ظاهر بدن خود می پردازند و می خواهند وزن کم کنند، بیش از آنچه که نقطه ی مقابل آنها، زنان آمریکائی به خود می پردازند.مشکل بتوان رجحان دادن ظاهر وآرزوها ی زنان قرن 15 ایتالیا و زنان قرن بیست ویکم ایران را به انتشار برنامه ها و تصایر درجامع استناد کرد.
زنان آرزو می کنند که مثل باربی جوانی باشند با کمری باریک، سینه های بزرگ، موها ی بلند و بور، و چشمان آبی که این امر در واقع یک جواب محسوس و درک کردنی به خواسته ی همسران آنها است که آرزو دارند همسرشان به این شکل باشد. در ورای این خواسته ها علل و دلایلی به نحوی صحیح و منطقی وجود دارد.
همچنین مردان عموما ترجیح میدهند که زنان کمر شان نسبت به باسن آنها باریکتر باشد.زیرا اینگونه زنان به نسبت سایر زنان سالمتر بوده و بهتر می توانند فرزند بیاورند؛ زیرا اینگونه زنان برای حامله شدن و زائیدن فرزند در سنین پائین تر مقدار بیشتری ازهورمون های لازم حاملگی و زایمان را در وجود خود دارند. بدین ترتیب مردان بطور ناخود آگاه به دنبال زنان سالمتر و اهل زاد و ولد بوده و به همین دلیل هم به دنبال یافتن زنان کمر باریک هستند.
تا همین اواخر از نظر روانشناختی این راز که چرا مردان به دنبال زنانی می روند که سینه های بزرگ دارند در حالی که بزرگی سینه ارتباطی با قدرت شیر دادن آنها ندارد. ولی انسان شناس هاروارد، فرانک مارلوو مدعی است که سینه های بزرگ ودر عین حال سنگین با بالارفتن سن شل ترو آویزان تر از سینه های کوچک می شود. بدین ترتیب مردان از طریق مشاهده ی اندازه ی سینه ها پی به سن زنان (و قدرت باردارشدن آنها ) می برند و مشاهده ی سینه های بزرگ برای آنان جذّاب تر است .
به زبان دیگر، مردان زنان دارای سینه های بزرگ را ترجیح می دهند به بهمان دلیل کمر باریک ها راهم در ارجحیّت قرار می دهند. مطالعه ی جدیدی روی زنهای لهستانی نشان می دهد که زنان دارای سینه های بزرگ و کمر های محکم قدرت بارداری بیشتری دارند که نشان دهنده ی میزان دو نوع هورمون بارداری ( استرادیول و پروژسترون ) در وجود آنها است.
موی بور با بالا رفتن سن تغییرات دراماتیکی دارد. نوعا، دختران جوان با موهای بلوند روشن در هنگام بزرگ شدن موهایشان قهوه ای رنگ می شود. بدین ترتیب ، مردانی که دوست دارند زنان بلوند را به همسری برگزینند بطور ناخودآگاه کوشش می کنند همسر جوانتری ( و بنا بر این ، بطور میانگین ، سالمتر و بارورتری) داشته باشند. تصادفی نیست که موی بورآنطور که از شمال اروپا و اسکاندیناوی استنناج می شود، بعنوان یک گزینه ی تبلیغاتی برای زنان است که جوانی خود رانشان دهند، زیرا بدن های آنها زیر لباس های وزین پنهان میباشد.
زنان چشم آبی با زنان چشم سبز یا قهوه ای نباید با هم تفاوتی داشته باشند. با این حال ترجیح دادن چشمان آبی به نظر جهانی و انکار ناپذیر است – چه درمردان و چه در زنان. یکی از توضیحات مربوطه این است که مردمک انسان زمانی که چیزی را دوست دارد گشاد می شود. به عنوان مثال، مردمک های زنان و نوزادان (ولی مردان نه) هنگام دیدن اطفال خود بخود گشاد می شود. گشاد شدن مردمک چشم یک حرکت بیان کننده ی صادقی از علاقه و جاذبیّت است. وتشخیص اندازه ی مردمک چشم در افراد چشم آبی بسیار آسانتر است. افراد چشم آبی بنظر می رسد که جاذبیّت بیشتری دارند زیرا آسانتر می توان تشخیص داد که آیا به ما متمایل هستند یا نه.
بطور طنز می توان گفت که موارد فوق دیگر هیچیک امروزه کارآیی ندارد. با وجود کشیدن و لیفتینگ صورت، کلاه گیس، لیپوساکشن یا بیرون کشیدن چربیهای شکم، بزرگ کردن سینه با عمل جراحی، رنگ کردن مو، و لنزهای رنگی هر زنی ، قطع نظر از سن و سال، می تواند نمود های کلیدی زن ایده آل را داشته باشد و مردان به دام آنها می افتند. مردان بطور روانشناختی می دانند که بسیاری از زنان بلوند و دارای سینه های محکم و بزرگ واقعا پانزده ساله نیستند، ولی آنها باز هم آنها را جذاب تر می دانند زیرا مکانیزم درک فیزیولوژیکی آنها با اختراعات جدید که در محیط اجدادشان وجود نداشته است فریب می خورد.

















اطلاعاتی درمورد روانشناسی امروز
برگرفته از :
Psychology today
نویسنده گان :
By:Alan S. Miller Ph.D., Satoshi Kanazawa Ph.D.
ترجمه : دکتر هوشنگ فاضل
بخش دوّم
2 – بشر بطور طبیعی چند همسره است.
صرفنظر ازتاریخ تمدن غربی، بشریّت بطور طبیعی چند همسره است. اختیار کردن چند شوهرخیلی به ندرت دیده شده است ولی گرفتن چند زن در جوامع بشری بسیار مورد عمل قرار گرفته است هر چند آداب ورسوم یهودی و مسیحی ازدواج تک همسره را طبیعی می داند. ما می دانیم که انسان ها در خلال دوران های مختلف تاریخی چند همسره بوده اند زیرا مردان از زنان بزرگترو قویترهستند.
در میان پستانداران و غیر پستانداران، میزان تعدد زوجات به مقدار زیادی به بزرگی نمونه های مرد و زن بستگی دارد. در نمونه هایی بیشترتعدد زوجات وجود دارد که یکی از دیگری بزرگترو قوی تر باشند و هر چه این اختلاف بیشتر باشد از نظر مسایل جنسی با هم اختلاف دارند. در انسان مردان معمولا ده در صد از زنان بزرگتر و وزین تر هستند. این امر دال بر آن است در خلال تاریخ انسان ها تا حدودی طرفدار تعدد زوجات هستند.
نسبت به تک همسری، چند همسری از نظر تناسب اندام هم در میان مردان بیش از زنان دخالت دارد (فاصله ی بین برندگان و بازندگان در امر توانائی در بارداری) زیرا این تناسب اندام شامل معدود مردانی می شود که این امتیاز را دارند. اختلاف بیشتر تناسب اندام در بین مردان ایجاد رقابت حادتری بین عموم مردها می کند که می خواهند همسر مناسبی بدست آورند. تنها مردان بزرگ و بلند قامت می توانندبه همسران شایسته تر دسترسی پیدا نمایند. در میان نمونه های زوجها نظیر انسان، که مردان و زنان پا به پای هم فرزندانشان را بزرگ می کنند، زنان ترجیح می دهند شوهر بزرگتر و قویتری داشته باشند تا از نظر جسمانی بهتر بتواند از عهده ی حفاظت و نگهداری آنها در برابر شکارچیان و سایر مردان بر آیند.
در جوامعی که مردان ثروتمند از مردان فقیرتر بسیار پول دارترند، زنان (وفرزندانشان) ترجیح می دهند شریک همان چند نفر مرد ثروتمند باشند؛ نیمی ، یک چهارم ، یا حتّی یک دهم از مردان ثروتمند از تمام مردان بی چیز بهتر هستند. همانطور که جرج برنارد شاو بیان کرده است " غریزه ی مادری باعث می شود که یک زن حاضر می شود یک دهم سهم آن را داشته باشد که با یک مرد درجه اول زندگی کند تا انحصارا متعلّق به یک مرد درجه سوم باشد. " با وجود این امر مسلّم که افراد بشربه طور طبیعی چند همسره هستند؛ غالب جاومع صنعتی تک همسری را برگزیده اند زیرا مردان می خواهند کم و بیش از نظر دارائی هایشان خود را با اجداد خود در قرون وسطی مقایسه کنند. ( از دوره ی شکارچیگری انسان به بعد در دوران جامعه ی زمین داری هرچه پیچیدگی جامعه بیشترشد نابرابری ها بیشتر شد. صنعتی شدن جوامع سطح نا برابری را تقلیل داد.)

New Vancouver B.C.: इम्मिग्रेशन Canada

New Vancouver B.C.: इम्मिग्रेशन Canada

Immigreshan Canada

yes
On the first page of “North Shore news, Sunday Sep.16 2007 I read:
Rise in number of single parent’s families also notable in North Vancouver.
The latest results from Canada’s 2006 census may spell overall trouble for the North Shore, Just as it does for communities across the country.
The response of one university of V.C. sociologist to the data released this week by statistic Canada, which pointed to the continued dissolution of the traditional family unite.
James White, a professor in the school of social work and family studies, said the ongoing slide into ever smaller and family studies, said the ongoing slide into ever smaller social units with fewer and fewer children will ultimately result in economic collapse and destruction of the our current lifestyle.
“We are headed for zero population growth and then population decline” said White. That will have serious ramification on the well-being of people and our standard of living”
Also I read in the "A Framework for immigration, a discussion Paper / August 2004" (Nova Scotia Immigration program) and the same problem is now in British Columbia.
In the Framework is written:
"Canadian growth rates have outpaced Nova Scotia's; the province's share of the Canadian population declined from 3.3 per cent in the 1991 Census to 3.03 percent in 2001 Census." And in page 4," Population growth comes from three sources (births minus deaths), net interprovincial immigration, and net immigration. In Nova Scotia, all of these sources are in decline." And in page5, "fewer birth, youth moving out of the province, retirement-aged individuals moving in, and increasing life expectancy have combined to produce an aging population…..in 2001, 13.9 per cent of Nova Scotians were over the age of 65. By 2006, this figures projected to be 24.5 per cent, with another 14.6 per cent in the 55-64 age group." In addition, later in page8, "…Nova Scotia will experience lost economic opportunities, competitive disadvantages, declining communities, and ever-increasing fiscal pleasures and may experience labor market shortages. One part of the solution is immigration."

But I think one of more important matter for the problem is immigration plans and legislations.

When I was applying for immigration Canada, I found that if individuals, whose children are older than22 year old, skill worker or not, they cannot apply for their children. However, it made for me a question. What benefits has this kind of legislations for Canada? I am sure that, many peoples who want to apply for Immigration Canada, when they know that they should not take their children with them, they will not apply for it and Canada will miss many youths. I know that legislatures are not from Asia and Middle East and they do not know their culture.

1- In Asia and Middle East, parents and children used to live together or they are very near together. You can see many families, live together in a home or an apartment building with their married children. Moreover, when some of them are living separately, used to meet each other some nights of a week, or all holidays. They used to be together in most of their parties and ceremonies. Who can separate them? Moreover, in the economic and financial matters, children over 18 years old mostly shared with their parents. Many of children work with their parents.

2 –Many applicants to immigrate in Canada are aged person, but their children are youth and they are married or will marry later and have children. Do we need aged people which they will not have more children, or we need youth to have newborn children to live in Canada?

Dr.Hooshang Fazel